چگونه اهداف خود را مشخص كنيم؟


 





 
براي ايجاد كردن و آوردن هر چيزي در زندگيتان تصور كنيد كه هم اكنون آن چيز در اختيار شماست.
اگرهدف خود را انتخاب كرده ايد براي اينكه بفهميد هدف شما مشخص و شفاف است به چهار سئوال زير پاسخ روشن دهيد.
1- اگر هدفم محقق شود چه نتايج مطلوبي را براي من و ديگر افرادي كه سرنوشت آنها براي من مهم است خواهد داشت ؟
2- اگر هدفم محقق شود از وقوع چه نتايج نامطلوبي براي من و ديگران جلوگيري ميكند؟
3- اگر هدفم محقق نشود چه اثرات سويي براي من و ديگران خواهد داشت و بعبارت ديگر چه بهايي را پرداخت خواهم كرد؟
4- اگر هدفم محقق نشود چه نتايج مطلوبي براي من و ديگران بدست نميايد؟
همچنين در انتخاب اهداف خود به دو نكته مهم ديگر توجه داشته باشيد.
الف : مجموعه اهداف شما نبايد يكديگر را نقض كنند و متضاد يكديگر باشند.
ب : ديگران را نيز در اهداف خود در نظر بگيريم و به اهداف معنوي نيز بيانديشيم .

هدف بايد قابل سنجش باشد.
 

اين ويژگي هدف ( قابل سنجش بودن ) فقط به اين معنا نيست كه هدف بايد امري كمي باشد بلكه به اين معناست كه هدف بايد شاخصي براي تحقق داشته باشد تا بتوان ميزان فاصله آن را ( دور بودن يا نزديك بودن ) نسبت خود تشخيص دهيم. در مورد اهداف مادي ميتوان آنها را با شاخصهاي كمي مورد سنجش قرار داد و در مورد اهداف معنوي بايد از شاخصهاي كيفي استفاده نمود بعنوان مثال اگر شما ميخواهيد بنده خوب خدا باشيد بايد شاخصهايي را نيز براي يك بنده خوب تعريف كرده باشيد و خود را با آن شاخصها سنجش كنيد.

هدف بايد دست يافتني باشد.
 

لازم نيست كه هدف شما از ديد ديگران امري ممكن باشد ولي حتما بايد از ديد خودتان غير ممكن نباشد . در غير اين صورت هدفي كه انتخاب كرده ايد تنها يك آرزوست. به عنوان مثال اگر هدف شما داشتن يك هواپيماي جت اختصاصي است خودتان آنرا مورد بررسي قرار دهيد كه آيا آن هدف براي شما دست يافتني است يا خير!!

هدف بايد واقعي باشد
 

واقعي بودن هدف يعني اينكه هدف خيالي و توهمي نباشد به عنوان مثال شما نمي توانيد به بازار برويد و يك ماشين پرنده خريداري كنيد اما ساخت يك ماشين پرنده براي يك مخترع ميتواند يك هدف باشد پس ماشين پرنده براي اولي يك خيال و براي فرد دوم يك هدف است.
ويا قبولي در كنكور در رشتهاي كه اصلا وجود ندارد يك هدف غير واقعي است .اما ميتوانيد به عنوان يك برنامه ريز وزارت علوم ،ايجاد رشته مذكور را هدف قرار دهيد.

هدف بايد داراي زمان باشد
 

متاسفانه بسياري از افراد از توجه به اين ويژگي غفلت مي ورزند . شايد در اين مواقع سعي ميكنند براي تحقق اهداف خود زمان زمان پيش بيني كنند و وقتي كه اين توان را در خود نمي يابند از تعيين منصرف ميشوند غافل از اينكه زمان در واقع بخشي از هدف شماست براي در ك اين مطلب به مثال زير توجه كنيد:
تصور كنيد شما در سن 30 سالگي صاحب دوچرخه شويد و يا در سنين كهولت كه امكان رفتن به دانشگاه را نداريد در كنكور قبول شويد.
پس لازم است كه شما زمان وقوع يا دستيابي به هدف خود را پيش بيني كنيد درست مثل تعيين خود هدف.
تنها شما به طرف هدف حركت نمي كنيد بلكه هدف نيز به سمت شما حركت خواهد كردو اگر........
عشق يك آيينه است كه در آن دو عاشق چهره يكديگر را مي بينند.

آيا هرگز توجه كرده ايد كه:
 

براي اتومبيل در حال حركت ،زمان رسيدن به مقصد معين ،تابعي است از فاصله،شتاب،سرعت،اصطكاك،و........وهمه عوامل مذكور متغيير هاي معادله در نظر گرفته شده و مهمترين عاملي كه ثابت فرض ميشود مقصد است.
حال اگر مقصد را نيز متحرك در نظر بگيريد مثل زماني كه اتومبيل مقصد دارد به اتومبيل در حال حركت ديگري برسد(مثل مسابقات اتومبيلراني)وضع بسيار متفاوت است زيرا ممكن است بر خلاف جهت حركت اتومبيل دور شود و يا بر وفق جهت آن نزديك شود.حتما بارها در طول زندگي خود به هر سه مورد ذكر شده برخورد كرده ايد.البته شايع ترين آنها حالت اول است اما ميتوان همزمان وقتي كه شما به سمت هدف در حال حركت هستيد كاري ميكنيد كه هدف نيز به سمت شما در حركت باشد.به عنوان مثال :سالها انسان به دنبال آب راه مي افتاد و زندگي كوچ نشيني داشت اما زماني كه تصميم گرفت آب را بسوي خود روان كند زندگي شهري پديد آمد.
يكي از راههايي كه ميتوانيد براي حركت هدف به سمت خودتان از آن استفاده كنيدايجاد انگيزش در شركاء و همكاران ويا كاركنان خودتان است.
پس به طور خلاصه اگر ميخواهيد نتايج حيرت انگيزي كسب كنيد بايد به هدفتان عشق بورزيد و براي اين كار دو راه در پيش داريد:
1- پس از بررسيهاي دروني در يابيد كه واقعا چه چيزي ميتواند تمامي توان شما را به فوران درآورد
2- تصويري بسيار شاد و دلنشين را با هدفتان ادغام كنيد و از مجموعه آنها يك تصوير واحد و ايده آل بسازيد .درست مثل متخصصين تبليغات كه براي ايجاد اشتياق مردم نسبت به يك كالا از يك صداي گرم و دلنشين و يا از يك چهره محبوب و پر طرفدار استفاده ميكنند.
نجار سالخورده اي به كار فرماي خود گفت كه ميخواهد باز نشسته شود تا خانه اي براي خود بسازد ولي كارفرما از اين كه كارگر خود را از دست ميداد ناراحت بود ولي نجار خسته بود و به استراحت نياز داشت.كارفرما از نجار خواست تا قبل از رفتن خانه ديگري براي او بسازد و بعد باز نشسته شود .نجار نيز قبول كرد ولي چون ديگر دل به كار نمي بست از چوبهاي نا مرغوب استفاده كرد و كارش را نيز سر سري انجام ميداد .پس از اتمام خانه ،كارفرما براي ديدن خانه آمد و كليد خانه را به نجار داد و گفت :اين هديه من به شماست بابت زحماتي كه در اين سالها برايم كشيدي!!!
ارسالي از طرف کاربر محترم : abdo_61